گمشده در من

ساخت وبلاگ
با قلمی از جنس نرم بوسه  بر تاول های پیکری که نای رفتن ندارد چگونه باید بر لبان بی رمق نامه نوشت؟ تو قامت بلندی از کتمان من شعر کوتاهی در یک دنیا بی وفایی: اینچنین با زلف های سیاهت آن چشمانی که در فر گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 140 تاريخ : يکشنبه 29 ارديبهشت 1398 ساعت: 16:14

تهی تر از همیشه، پنجره ایی از گرد و غبار کوله ای پر از شن های بیابان خانه ایی از خاطرات پژمرده انگار از نسل روشنی های شب افسوس که، فروغ سایه های کاج در درخشش ماه نیستم! انگار فصل ما نیستی ای «بهارک جا گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 29 ارديبهشت 1398 ساعت: 16:14

#کنار_پنجره_اسفند کنار پنجره اسفند زنی با روسری سبز یشمی سپیده دم گلدانی به دست  لبخندی بر لب کنار پنجره اسفند زنی بود که بهار از گل های دامنش  می شکفت ... کنار پنجره اسفند زیر چادر شفاف آسمان زنی ب گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 130 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

ای دل من، چون که می گردی پی خوشی های بهاران از پس وعده های قاصدک چه خوش خبری بهتر از نزول عشق در باران؟ ای که می روی سوی باغ های «ترشیز» برسان پیام مرا به سرشاخه های سرو بلند «کشمر» که پیام من، از رو گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

#برای_ابد دیروز روز خوشی بود از شکوفه ها،  ترانه بر می خواست نسیم مدام می وزید و بالای صخره ها، باران، نم نم در گوش ردیفی از نرگس های نو رس آواز می خواند... با آخرین روزهای سرد، خبر دیدار، بر قلب ها گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 147 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

کسی آمد از آنطرف پرچین بارانی عصر در چشمانش، آفاقی پر از رنگ های زنده  میان بازوانش، غروبی از طلا و سرب  چه آرام می بارید در چشمان دشت  بین ما، تنها یک رنگین کمان فاصله افتاده بود! کسی آمد، و به من گ گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

بجز تو، من به که باید  بجز‌ تو، نباید بیاندیشم به کسی دیگر بجز تو و روزهایی که در گستردگی عشقت زیر آفتاب می درخشید  تن های برهنه مان و نگاه تو حجم تبدار رازی بزرگ بود: «چه زود می گذرد زمان با هم بودن گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

در تردید‌ هایم بین عشق و دلتنگی تو مثل صبحی به رنگ یاس زندگی را برایم معنی می شوی! من نام تو را در شبستان اصلی آسمان شنیده ام هر بهار، با نام تو آغاز می شود: باران... شنیده ام، مقدس ترین شکل عشق، بار گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

مه ای سبک‌تر از شبنم، صبح را می چکاند بر شانه های خسته ام هنوز خوابم می بینم تو در کنار باران قدم می زنی بازوانم را تا به صبح... باورم  نیست اینگونه در من گمشده پیدایی، از دورترین فاصله ها میان این ه گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

مرا با تو بودن خوشست خط به خط واژه به واژه  فراز هر شعر من، تویی! عشق، دلتنگی عاشقی جز اینست مگر؟ چه عادت کرده ام من به عطر گیسوان تو  صمیمی ام با گل های پیراهنت چه خواب خوشی دارم من میان گلدان صبور گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

یک به یک خانه ها می افتند در سیل زنی گل های امیدش را می دوزد به گوشه  روسری اش دستانش رو به به آسمان و می درخشند چشمانش هنوز، از عشق شب پیشین! اگر چه سیل عطر گیسوانش را می برد با خود اما مانده کمی در گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 121 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

میان من و تو می درخشید غروب  تازه تر از صبح یک دم،  نگاه من به زیبایی تو بود! نسیمی سرگردان آرام آرام از میان التهاب بازوان من و تو می گذشت! خزیده بود، شهر زیر پایمان فارغ از هیاهوی گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 137 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

مرا اینگونه خوش است! همین هم پا به پای باران باریدن سبک و بی قید در کلاف سپید کلم گونه ابرها گم شدن... تا سلامی دیگر به دشت ها مثل لذت شکفتن یک شقایق در کویر همینگونه در سفر، همیشه پی تو بودن مرا بهت گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

#لمس_کن_مرا دورتر از من باش اما روی از من مگیر بگذار نگاهت، /این همیشه جاویدان خورشید  بازهم چراغی باشد بر تاریکی های قلبم... ایستاده کنارم باش! تمامی چراغ های رابطه را خاموش کن بکش پرده های روشن رو گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 124 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44

در منیهمیشه با من و همراهم  در منی، میان این تن پر شورم تو حس بوسه بر بازوانم  تنهایی مرا تنها تو می فهمی  نیستی اگر اما تو خانه ی من در خانه ام  تو همیشه هستی، در هستی ام در من انگار همیشه تکثیر می گمشده در من...
ما را در سایت گمشده در من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sunlandd بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت: 4:44